پايگاه خبري تحليلي «پارس»- مهدي مسائلي مدرس حوزه علميه اصفهان در يادداشتي براي «پارس» نوشت: در روزهاي گذشته شاهد بوديم که سخنان يکي از مراجع معظم تقليد در رابطه با موضوع دفن خليفه اول و دوم در کنار پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله، مورد استقبال تفرقه افکنان امت اسلامي قرار گرفت و دوستان ناآگاه و دشمنان قسمخورده شيعه را بسيار شاد نمود. پيش از اين، حقير در يادداشتي انتقادي بر سخنان معظم له درباره وحدت اسلامي، معروض داشتم که اگرچه ايشان گاهي به اشاره و گاهي به صراحت، لعن علني و دشنامگويي به رموز و مقدسات اهلسنت را تحريم فرمودهاند، ولي بايد پذيرفت که طرح نابجا، بيملاحظه و عمومي بعضي از مسائل، گاهي همان آثار و نتايج لعن علني و دشنامگويي را دارد. اما از آنجا که بعضي از ارادتمندان معظم له، شأن و جايگاه علمي ايشان را مٌبدل به شأني قُدسي نمودهاند و باب هرگونه انتقاد به وي را به کلي مسدود کردهاند، در انتقاد به همين مقدار اکتفا نموده و در ادامه توجه آنها را به گوشهاي از سيره اميرالمؤمنين علي عليهالسلام معطوف ميداريم: پس از خلافت اميرالمؤمنين علي عليهالسلام، معاويه ادامه حکومت خويش در شام را در خطر ديد و براي مقابله اسلام علوي، راهي جز تفرقهافکني ميان مسلمانان نيافت. او به بهانة خونخواهي عثمان، فتنهاي در جهان اسلام به وجود آورد و در حجابِ تعصبات ناآگاهان، حقيقتِ اسلام علوي پنهان نمود. در پرتوي اين فتنه بود که اسلامِ اموي جريان فکري خاصي به نام عثماني مذهبان به وجود آورد و مسلمانان سطحينگر فراواني را به دور خويش جمع نموده و آنان را در برابر اميرالمؤمنين علي- عليهالسلام- تحريک نمود. با اين حال سياست تفرقه افکني معاويه محدود به موضوع قتل خليفه سوم، عثمان نبود. او تلاش نمود تا موضوع ناديده گرفته شدن حق امامت و رهبري امام علي عليهالسلام را به صورت تقابل مذهبي درآورد و آن حضرت را دشمن خلفاي اول و دوم و خود را مدافع آنها جلوه دهد. ابن ابى الحديد معتزلي در ذيل نامه 28 نهج البلاغه از استاد شيعي خويش ابوجعفر نقيب (613 ق) نقل ميکند: ادامه مطلب. |
درباره این سایت